نمیدونم که تورو نفرین کنم یا این دلم
نمیدونم که تو حل مشکلی یا مشکلم
با تو عاشقانه بودم،پس چرا
حسرت یه روز عشق موند به دلم
با تو شاهنامه بودم نه یک غزل
با تو رود خونه بودم نه یک قنات
یهروزی من و تو بودیم و حالا
من و تنهایی و یک عمر خاطرات
تو رفتی و سهم ما سفر شد
دل آروم ما دربه در شد
ندونستم چرا مرغ عشقم
توی عاشقی بی بال و پر شد
تو رفتی و سهم ما سفر شد
دل آروم ما دربه در شد
ندونستم چرا مرغ عشقم
توی عاشقی بی بال و پر شد
توی این غربت پر هول و هراس
دارم عین ماهیا جون میکنم
خستهام از تظاهر ایستادگی
جای دندون هزار گرگ،به تنم
نه کسی میدونه که من چی میخوام
نه خودم دونستم عیب کار کجاست
تا به هرکی میگی عاشقی چیه
میگه بگذر عاشقی تو قصه هاست
تو رفتی و سهم ما سفر شد
دل آروم ما دربه در شد
ندونستم چرا مرغ عشقم
توی عاشقی بی بال و پر شد
تو رفتی و سهم ما سفر شد
دل آروم ما دربه در شد
ندونستم چرا مرغ عشقم
توی عاشقی بی بال و پر شد
نظرات
هنوز نظری ثبت نشده است
اولین نفری باشید که نظر میدهید!
برای ثبت نظر وارد شوید
فقط کاربران ثبتنام کرده میتوانند نظر ثبت کنند.