یک روزی تنگ غروب آسمون
میرم از شهر تو ای نا مهربون
او او او او او
یه روزی تنگه غروبه آسمان
بزهمه تی خالا گوشا با تیرکمان
ائو ائو ائو ائو
یه روزی صدام یزیده کافر
بوشویا انزلی میان با خاور
ائو ائو ائو ائو
داره کم کم باز دلم دیونه میشه
خونه ی دل مثل یک غم خونه میشه
چشم من گریون تر از ابر بهارون
نکنه که بعد از این اسیر غم ها بمونم
توی این شهر و دیار همیشه تنها بمونم
ای خدا کاری نکن که دل به یادش بشینه
تو نزار با یاد اون تو چنگ شب ها بمونم
نظرات
هنوز نظری ثبت نشده است
اولین نفری باشید که نظر میدهید!
برای ثبت نظر وارد شوید
فقط کاربران ثبتنام کرده میتوانند نظر ثبت کنند.