ساعت سه و نیمه شبه من بیدارم وقتی خوابن همه
صدایه تیک تیکه ساعت ترسی که تو وجودمه
یه حسی باز منو سمت پنجره کشوند
یه خونه و خیابونی که تو خاطره موند
دارم از نفس میفتم دلم هواتو کرده
دستتو تو دسته من نیست دست من سرده سرده
کاش اینجا بودی یه ذره فرق داشت
یه ذره آدم امید داشت به فرداش
با اینکه تو با اونی این دلم سر کرد
به خاطر منم شده یه لحظه برگرد برگرد