در این جهان از مهربانی
دیگر نمی بینم نشانی
عهد تو با ما بود و اکنون
می بینمت با دیگرانی
دستت به دست دیگری دیدم منو نالان گذشتم
عشق تو بر دلدار تو بخشیدم و گریان گذشتم
همچون نسیم از بوی تو
لرزان و سرگردان گذشتم
بر عهد تو خندیدمو گریان گذشتم
گفتم تو را با دیده ی تر یکبار دیگر بینم سراپا
غافل که اشک حسرت و غم بندد به رخم راه تماشا
در این جهان از مهربانی
دیگر نمی بینم نشانی
عهد تو با ما بود و اکنون
می بینمت با دیگرانی
آشفته و لرزان و سرافکنده و مجنون چون بید
ز بیداد تو لرزیدم و رفتم
رفتی و شد از رفتنت فریاد من بر آسمان ها
خواهم زدست تو بهم ریزم زمین و آسمان را
همچون نسیم از کوی تو لرزان و سرگردان گذشتم
برعهد تو خندیدم و گریان گذشتم
گفتم تو را با دیده ی تر یکبار دیگر بینم سراپا
غافل که اشک حسرت و غم بندد به رخم راه تماشا
در این جهان از مهربانی
دیگر نمی بینم نشانی
عهد تو با ما بود و اکنون
می بینمت با دیگرانی
آشفته و لرزان و سرافکنده و مجنون چون بید
ز بیداد تو لرزیدم و رفتم
رفتی و شد از رفتنت فریاد من بر آسمان ها
خواهم ز دست تو بهم ریزم زمین و آسمان را
همچون نسیم از کوی تو لرزان و سرگردان گذشتم
برعهد تو خندیدم و گریان گذشتم
در این جهان از مهربانی
دیگر نمی بینم نشانی
در این جهان از مهربانی
دیگر نمی بینم نشانی
نظرات
هنوز نظری ثبت نشده است
اولین نفری باشید که نظر میدهید!
برای ثبت نظر وارد شوید
فقط کاربران ثبتنام کرده میتوانند نظر ثبت کنند.